سعید ناجی که با خبرنگار مهر گفتگو میکرد در پاسخ به این سؤال که فلسفه هماکنون چه نقشی در افزایش تفکر انتقادی جامعه بشری برعهده دارد؟ گفت: در کشورهای پیشرفته فلسفه از حالت سنتی خود بیرون آمده و دست کم در مقاطعی به طورت فلسفه کاربردی تبلور یافته است. فلسفه کاربردی شامل منطق کاربردی و منطق محاوره ای هم میشود. چنانکه میدانیم منطق محاورهای یا کاربردی خود شامل تفکر انتقادی هم میشود. از این رو در فلسفه غرب جنبشی تحت عنوان جنبش فلسفه کاربردی به وجود آمده است که آخرین دستآورد آن را میتوان فلسفه برای کودکان و نوجوانان دانست. این جنبش بر آن است تا فلسفه را که تبدیل به یک رشته منزوی یا برج عاج نشین شده به داخل جوامع بشری آورد و از آن برای حل مشکلات این جوامع کمک گیرد. در این نوع فلسفه، تفکر انتقادی هم جایگاه ویژهای دارد.
وی افزود: دیگر فلسفه در مسائل جوهر و عرض باقی نمیماند بلکه از آن نوع مسائل فراتر میرود. این فلسفه نگاهی دیگر و دقیقتر به مسائل اجتماعی و انسانی میاندازد. در اینجا باور بر این است که بسیاری از مسائل اجنماعی بشر به مسائل فکری او مرتبط است و بسیاری از مسائل فکری هم به مسائل فلسفی. اما تنها مسائل فلسفی نیست که بشر امروز از وارد نشدن در آن رنج میبرد. بلکه عمق فلسفی در زندگی آدمی است که باعث این همه سطحینگریها و ظاهربینیها میشود. فقدان تحلیل و توانایی ارزیابی است که باعث مشکلات عدیده بشر امروز شده است.
این پژوهشگر فلسفه برای کودکان تصریح کرد: از این روست که آخرین دستآورد این جنبش فلسفه کاربردی تلاش میکند آموزش روش فلسفی و استدلال درست را به مدارس وارد کند. این برنامه با عنوان فلسفه در مدارس یا فلسفه برای کودکان و نوجوانان حدود 30 سال است که مورد آزمون و اجرا قرار گرفته و نتایج بسیار شگفت انگیزی به دست آمده است. این نتایج در سال پیش در روز جهانی فلسفه در همین روز بررسی شد و در کتابی به چاپ رسید. اتفاقاً عنوان این کتاب هم که " فلسفه مدرسه آزادی " است همین موضوع را منعکس میکند. این کتاب با عنوان انگلیسی "Philosophy A School of Freedom" در سایت یونسکو در دسترس است. خلاصه اینکه فلسفه با تلاشهای بنیانگذاران برنامه فلسفه برای کودکان با کمک ابزار های جدید خود به آموزش چند نوع تفکر، شامل تفکر خلاق ، تفکر انتقادی و تفکر مسئولانه، از دوران کودکی کمک میکند تا جوامع امروزی شهروندان معقولی داشته باشند تا بتوانند از عهده مشکلات پیچیده امروزی بر آیند.
این نویسنده و مترجم در پاسخ به این سؤال که آیا نقش سیاسی و اجتماعی و فرهنگی فیلسوفان در جهان جدید نسبت به نقش فیلسوفان پیشامدرن افزایش یافته است؟ گفت: برای پاسخ به این پرسش مطالعات آماری و تاریخی زیادی لازم است. البته مسلم است که در سده اخیر، فلاسفه بیشتر به مسائل اجتماعی و فرهنگی توجه نشان دادهاند. مثلاً فلاسفهای به وجود آمدهاند که میخواستند وظیفه رهایی بخشی را به عهده بگیرند و مردم را با آگاهی دادن از زنجیر های اجنماعی برهانند. پست مدرنها هم باز به نقد و ساختار شکنی علاقه زیادی نشان میدهند و اصلاً آن را یک ارزش تلقی میکنند. اما در کل نمیتوان قضاوت کرد که آیا به نسبت میزانی که الان ما به فیلسوف نیازمندیم در جوامع گذشته هم نیازمند بودند و آیا خلای الآن بیشتر احساس میشود یا در آن زمان احساس میشد. اما آنچه مسلم است این است که به میزانی که ما فیلسوف داریم و دانشگاههای ما مدرک فلسفه ارئه دادهاند ما اندیشمند و متفکر اجتماعی، فرهنگی نداریم.
ناجی تأکید کرد: بنده آمار دقیق را ندارم ولی فکر میکنم فلاسفه، جامعهشناسان و متخصصانی از این قبیل که هر سال در مقطع دکتری از دانشگاههای ما فارغ التحصیل میشوند بیش از صد نفر باشند ولی چند درصد آنها نقشی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارند؟ اگر 10% این فارغالتحصیلان به مسائل فرهنگی واجتماعی میپرداختند مطمئنا بسیاری از مشکلات حاضر را نداشتیم. ولی دانشگاههای ما فقط به تقویت حافظه کوتاهمدت این فارغ التحصیلان میپردازد، حفظ میکنند و امتحان میدهند و فراموش میکنند. روش دانشگاهها اینگونه شده است و چنانکه مرحوم مطهری انتظار دارد ما قدرت تحلیل، ارزیابی و استنباط و به قول او قدرت اجتهاد آنها را بالا نمیبریم لذا بیش از این هم انتظاری از آنها نمیرود. پس مهم صرف تعداد فیلسوفان نیست بلکه تعداد فیلسوفانی است که باید در این مسائل نقش داشته باشند و ندارند.
ناجی در پاسخ به این سؤال که آیا جامعه ما هماکنون به تفکر فلسفی نیاز دارد؟ گفت: البته. اما نه به آن نوع رایج بلکه به نوعی از فلسفه که بتواند به ذهن ما خلاقیت ببخشد، آن را تحلیلگر بار بیاورد، و آن را از کرختی بیرون بیاورد. فلسفهای که بخواهد ذهن افراد و شهروندان را در توهمات، کرختی و جمود فرو برد، یا ما را گرفتار معماهای حل ناشدنی بدرد نخور سازد فایدهای به حال جامعه ما ندارد. فلسفهای که به دیدگاههای ما عمق ببخشد، ما را تحلیل گر بار بیاورد و به ما قدرت استنباط و، به قول مرحوم مطهری قدرت سبک سنگین کردن بدهد تا بتوانیم به حرفهای دیگران گوش دهیم و از میان آنها بهترین را انتخاب کنیم ، به درد کشور ما میخورد.
نظر شما